loading...

مجله خبری تشریفات

بازدید : 15
چهارشنبه 20 دی 1402 زمان : 11:12

بنا به نقل على بن ابراهیم بن هاشم، این سه تیم یهودى تشریفات مشهد نزد رسول آمده، گفتند مردم را به چه مى خوانى؟ فرمود: به گواهى دادن به توحید و رسالت خودم. من کسى هستم که نامم را در تورات مى یابید و علمایتان گفته اند که از مکه ظهور مى کنم و به‌این حرّه (مدینه) کوچ مى کنم... یهودیان گفتند: آنچه تشریفات مشهد گفتى شنیدیم؛ اکنون آمده ایم با تو صلح کنیم که به سود یا زیان تو نباشیم و کسى را علیه تو یارى نکنیم و متعرض یارانت نشویم؛ تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوى، تا ببینیم فعالیت تو و قومت به کجا مى انجامد. نبی پذیرفت و قراردادى نوشته شد که یهود نباید علیه نبی یا یکى از یارانش به زبان، دست، اسلحه، مرکب، نه در پنهانى و نه آشکارا، نه در شب و نه روز اقدامى اجرا دهد و پروردگار بر این قول گواه می‌باشد. پس در شرایطی که یهود این تعهدات را نادیده بگیرد، پیامبر معبود مى تواند خون او را بریزد، زن و فرزندانشان را اسیر و اموالشان را غنیمت بگیرد. آنگاه براى هر قوم از این یهودیان نسخه اى جداگانه تهیه شد. مسئول عهد و پیمان بنى نضیر حى بن اخطب، مسئول عهدوپیمان بنى قریظه کعب بن اسد و مسئول قول بنى قینقاع مخیریق بود. (طبرسى، اِعلام الورى، ج1، ص157 ؛ مجلسى، بحار الانوار، ج19، ص110؛ احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، ج1، ص260).

درین عهدنامه طرف هاى قرارداد به خوبى مشخص اند و پیداست که قرار عدم تعدی، در یک زمان براى هر سه خاندان بسته گردیده است. با آن که این متن فقط در کتاب اعلام الورى آمده، گزارش ها و شواهد تاریخى آن را تأیید مى کند، برای مثال در بسیارى از منابع وقتى صحبت از قسم شکنى سه بستگان یهودى به دربین آمد، تصریح شد‌ه‌است که آن‌ها هنگام ورود فرستاده پروردگار به مدینه، پیمانى را با آن حضرت امضا کردند (واقدى، المغازى، ج1، ص454؛ بلاذرى، فتوح البلدان، ص30؛ یعقوبى، تاریخ، ج1، ص370 و طبرى، تاریخ، ج2، ص172). یا این که گفته اند: یهودیان با پیامبر قرار گذاشتند که به سود و زیان او قدمى برندارند[5] (واقدى، المغازى، ج1، ص454 و بغوى، معالم التنزیل، ج4، ص313).

نکته قابل توجه آن که بعدها یهودیان یکایک بندهاى این قرارداد را زیر پا گذاشته، قسم شکنى را به کمال رساندند. آن ها با مسئولیت شدند که به هیچ یک از این اقدامات دست نزنند: همکارى علیه نبی، همکارى علیه یاران پیامبر، اقدام تبلیغاتى، اقدام مسلحانه، پشتیبانى تدارکاتى دشمن، مکر هاى پنهان و آشکار در شب یا روز. با وجود تمامی این قیدها و تأکیدها، در آجل خوا هیم دید که برخى از این موسسه ها با ذیل پاگذاشتن همگی این موقعیت، قول خود را نقض کرده، با مسلمان‌ها وارد نزاع شدند. پس هر سه خویشان یهودى که بامسلمانان درگیر شدند، باپیامبر به عنوان رئیس دولت مدینه قسم عدم تعرض داشتند.

شاید تصور شود که مقصود نبی از این قراردادها این بود که از موضع ضعف خارج خواهد شد. اما با دقت به سیره رسول گرامى(ص) اسلام تردیدى نیست که عهد هاى فرستاده خداوند به خصوص پیمان آن حضرت با یهودیان، استراتژى و نحوه اصولىِ او بود، نه تاکتیکى براى پیکار با آنان؛ یعنى در صورتیکه یهودیان نقض عهدوپیمان نمى کردند پیامبر هم چنان به آن پاى بند بود. انعقاد عهد ها اپلیکیشن حکومتى آن حضرت بود و هدف از آن، زندگى مسالمت آمیز با گروه هاى متعدد مثلا مخالفان؛ اما این که آن حضرت از نحوه غیب مى دانست که یهودیان پیمان شکنى خواهند کرد یا این که قرآن از این ویژگى آن‌ها سخن گفته ـ به فرض این که این آیات پیش از قول شکنى هاى یهود نازل شده باشد ـ دلیلى بر جدى نبودن این قراردادها نیست. اگر این تیم زندگى مسالمت آمیزى با مسلمانان داشتند قطعاً پیامبر معبود با آنان نمى جنگید. حمله به خیبر هم علاوه بر این که مسبوق به عهدوپیمان عدم وجود، عامل ها متعددى داشت که در مورد خیبر به آن اشاره خوا هیم کرد.

به طور کلى، اولیاى الهى بر پاى بندى بر عهدوپیمان تأکید فراوان داشتند و حتى در صورتی به زیان او و امت اسلامى بود، آن را نقض نمى کردند.[6] نمونه بارز آن صلح حدیبیه و قسم حکمیت است. در صورتیکه قریش به عهدوپیمان شکنى دست نمى زد، رسول آفریدگار بنا نداشت که چنین کند؛ چنان که امیرمؤمنان(علیه السلام) به رغم پافشارى خوارج، عهدوپیمان حکمیت را تا موعد قانونى اش نقض نکرد و پس از آن که حکمین طبق قرارداد عمل نکردند، مهیا مبارزه دوباره با شامیان شد.

بنا به نقل على بن ابراهیم بن هاشم، این سه تیم یهودى تشریفات مشهد نزد رسول آمده، گفتند مردم را به چه مى خوانى؟ فرمود: به گواهى دادن به توحید و رسالت خودم. من کسى هستم که نامم را در تورات مى یابید و علمایتان گفته اند که از مکه ظهور مى کنم و به‌این حرّه (مدینه) کوچ مى کنم... یهودیان گفتند: آنچه تشریفات مشهد گفتى شنیدیم؛ اکنون آمده ایم با تو صلح کنیم که به سود یا زیان تو نباشیم و کسى را علیه تو یارى نکنیم و متعرض یارانت نشویم؛ تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوى، تا ببینیم فعالیت تو و قومت به کجا مى انجامد. نبی پذیرفت و قراردادى نوشته شد که یهود نباید علیه نبی یا یکى از یارانش به زبان، دست، اسلحه، مرکب، نه در پنهانى و نه آشکارا، نه در شب و نه روز اقدامى اجرا دهد و پروردگار بر این قول گواه می‌باشد. پس در شرایطی که یهود این تعهدات را نادیده بگیرد، پیامبر معبود مى تواند خون او را بریزد، زن و فرزندانشان را اسیر و اموالشان را غنیمت بگیرد. آنگاه براى هر قوم از این یهودیان نسخه اى جداگانه تهیه شد. مسئول عهد و پیمان بنى نضیر حى بن اخطب، مسئول عهدوپیمان بنى قریظه کعب بن اسد و مسئول قول بنى قینقاع مخیریق بود. (طبرسى، اِعلام الورى، ج1، ص157 ؛ مجلسى، بحار الانوار، ج19، ص110؛ احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، ج1، ص260).

درین عهدنامه طرف هاى قرارداد به خوبى مشخص اند و پیداست که قرار عدم تعدی، در یک زمان براى هر سه خاندان بسته گردیده است. با آن که این متن فقط در کتاب اعلام الورى آمده، گزارش ها و شواهد تاریخى آن را تأیید مى کند، برای مثال در بسیارى از منابع وقتى صحبت از قسم شکنى سه بستگان یهودى به دربین آمد، تصریح شد‌ه‌است که آن‌ها هنگام ورود فرستاده پروردگار به مدینه، پیمانى را با آن حضرت امضا کردند (واقدى، المغازى، ج1، ص454؛ بلاذرى، فتوح البلدان، ص30؛ یعقوبى، تاریخ، ج1، ص370 و طبرى، تاریخ، ج2، ص172). یا این که گفته اند: یهودیان با پیامبر قرار گذاشتند که به سود و زیان او قدمى برندارند[5] (واقدى، المغازى، ج1، ص454 و بغوى، معالم التنزیل، ج4، ص313).

نکته قابل توجه آن که بعدها یهودیان یکایک بندهاى این قرارداد را زیر پا گذاشته، قسم شکنى را به کمال رساندند. آن ها با مسئولیت شدند که به هیچ یک از این اقدامات دست نزنند: همکارى علیه نبی، همکارى علیه یاران پیامبر، اقدام تبلیغاتى، اقدام مسلحانه، پشتیبانى تدارکاتى دشمن، مکر هاى پنهان و آشکار در شب یا روز. با وجود تمامی این قیدها و تأکیدها، در آجل خوا هیم دید که برخى از این موسسه ها با ذیل پاگذاشتن همگی این موقعیت، قول خود را نقض کرده، با مسلمان‌ها وارد نزاع شدند. پس هر سه خویشان یهودى که بامسلمانان درگیر شدند، باپیامبر به عنوان رئیس دولت مدینه قسم عدم تعرض داشتند.

شاید تصور شود که مقصود نبی از این قراردادها این بود که از موضع ضعف خارج خواهد شد. اما با دقت به سیره رسول گرامى(ص) اسلام تردیدى نیست که عهد هاى فرستاده خداوند به خصوص پیمان آن حضرت با یهودیان، استراتژى و نحوه اصولىِ او بود، نه تاکتیکى براى پیکار با آنان؛ یعنى در صورتیکه یهودیان نقض عهدوپیمان نمى کردند پیامبر هم چنان به آن پاى بند بود. انعقاد عهد ها اپلیکیشن حکومتى آن حضرت بود و هدف از آن، زندگى مسالمت آمیز با گروه هاى متعدد مثلا مخالفان؛ اما این که آن حضرت از نحوه غیب مى دانست که یهودیان پیمان شکنى خواهند کرد یا این که قرآن از این ویژگى آن‌ها سخن گفته ـ به فرض این که این آیات پیش از قول شکنى هاى یهود نازل شده باشد ـ دلیلى بر جدى نبودن این قراردادها نیست. اگر این تیم زندگى مسالمت آمیزى با مسلمانان داشتند قطعاً پیامبر معبود با آنان نمى جنگید. حمله به خیبر هم علاوه بر این که مسبوق به عهدوپیمان عدم وجود، عامل ها متعددى داشت که در مورد خیبر به آن اشاره خوا هیم کرد.

به طور کلى، اولیاى الهى بر پاى بندى بر عهدوپیمان تأکید فراوان داشتند و حتى در صورتی به زیان او و امت اسلامى بود، آن را نقض نمى کردند.[6] نمونه بارز آن صلح حدیبیه و قسم حکمیت است. در صورتیکه قریش به عهدوپیمان شکنى دست نمى زد، رسول آفریدگار بنا نداشت که چنین کند؛ چنان که امیرمؤمنان(علیه السلام) به رغم پافشارى خوارج، عهدوپیمان حکمیت را تا موعد قانونى اش نقض نکرد و پس از آن که حکمین طبق قرارداد عمل نکردند، مهیا مبارزه دوباره با شامیان شد.

برچسب ها تشریفات مشهد ,
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

درباره ما
موضوعات
لینک دوستان
آمار سایت
  • کل مطالب : 142
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 19
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 4
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 411
  • بازدید سال : 1570
  • بازدید کلی : 2466
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی